لینک کوتاه :

رای وحدت رویه ۸۴۰ مورخ 1402/09/21 دیوانعالی کشور

رای وحدت رویه ۸۴۰ مورخ 1402/09/21 دیوانعالی کشور: پذیرش اعاده دادرسی به استناد عدول از قسامه منوط بـه اثبات عدول ادا کنندگان سوگند در دادگاه صادرکننده حکم نیست

مقدمه رای وحدت رویه ۸۴۰ مورخ 1402/09/21 دیوانعالی کشور

جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۲/۱۱ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورخ 1402/09/21 بـه ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کل کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور کـه بـه ترتیب ذیل منعکس می گردد، بـه صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۴۰ ـ۲۱/۰۹/۱۴۰۲ منتهی گردید.

الف) گزارش پرونده رای وحدت رویه ۸۴۰ مورخ 1402/09/21 دیوانعالی کشور

به استحضار می رساند، بر اساس آراء واصله بـه این معاونت، با توجه بـه اینکه از سوی شعب بیست وهشتم و سی و ششم (سی و یکم فعلی) دیوان عالی کشور در خصوص قابلیت پذیرش یا عدم پذیرش اعاده دادرسی پس از بطلان قسامه بـه دلیل عدول حالفین از سوگند با استنباط از مواد ۳۴۴ و ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی و بند ج ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری، آراء مختلف صادر شده، جهت طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور، گزارش امر بـه شرح آتی تقدیم می شود:

الف) بـه حکایت دادنامه شماره ۹۸۰۹۹۷۸۶۱۷۹۰۰۰۴۳ ـ 1398/09/20 شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان مرکزی، در خصوص اتهام آقای حسن ... دایر بر قتل عمدی، چنین رأی داده است:

«... این دادگاه در اظهارات و اقاریر متهم در جریان تحقیقات مقدماتی در زمان وقوع جرم و همچنین بیان نحوه و کم و کیف، انگیزه و جزئیات واقعه بـه دفعات از سوی محکوم علیه ... و اینکه نامبرده خود در جلسه رسیدگی مورخ 1398/09/13 این دادگاه و در پاسخ بـه سؤال دادگاه بیان داشته در سال ۱۳۸۱ بـه مانند بقیۀ بچه های روستا بوده و فردی سالم و نرمال بوده و غیرعادی نبوده است و از سویی محکوم علیه در این دادگاه و همچنین در تحقیقات اولیه در زمان وقوع جرم اذعان داشته کـه در روز وقوع قتل بـه همراه تعدادی از دوستان و بستگان در حال کار کردن و برداشت محصول جو بوده اند و کار برداشت محصول را کنترات برداشته بودند ... کـه این امر بیانگر این موضوع است کـه با توجه بـه اینکه متهم در زمان وقوع جرم نزدیک بـه ۱۸ سال داشته و کار برداشت محصول را کنترات بر می داشته بـه مثابه کارگران بزرگسال، مسئولیت پذیر بوده و بـه کسب و کار اشتغال می ورزیده و با توجه بـه همین امر و همچنین با توجه بـه نحوه و کم و کیف بیان وقوع قتل و بیان انگیزه و جزئیات آن از سوی محکوم علیه و دیگر قرائن و امارات احصاء شده کـه جملگی همسو با نظریه پزشکی قانونی است، در رشد و کمال عقلی محکوم علیه در زمان وقوع بزه برای این دادگاه شبهه ای حاصل نیست لهذا آراء اعاده خواسته را صحیح الاصدار و منطبق الصدور با موازین شرعی و قانونی و مقتضی تأیید تشخیص می دهد و مستفاد از ماده ۴۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری اعاده خواهی مستدعی اعاده دادرسی را وارد ندانسته، ضمن رد آن، دادنامه های اعاده خواسته را عیناً تایید می نماید.»

با فرجام خواهی از این رأی، شعبه بیست و چهارم دیوان عالی کشور بـه موجب دادنامه شماره ۹۸۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۱۵۶۶ ـ 1398/11/20 ، دادنامه فرجام خواسته را ابرام نموده است. پس از اعاده دادرسی از این رأی، شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور بـه موجب دادنامه شماره ۱۴۰۰۰۶۳۹۰۰۰۰۵۲۷۶۹۲ ـ 1400/07/24 ، چنین رأی داده است:

«اعاده خواه آقای حسن ... و وکیل او در درخواست اعاده دادرسی بـه عدول قسم خورندگان ۱ ـ آقای محمد ... ۲ ـ آقای حسن ... ۳ ـ آقای حمیدرضا ... ۴ ـ آقای سیف اله ... ۵ ـ آقای شهاب الدین ... کـه در دفترخانه اسناد رسمی شماره ... در تاریخ های مختلف بیان شده اند استناد کرده است مدیر دفتر شعبه اجرای احکام کیفری شهرستان فراهان نیز بـه موجب نامه شماره ۱۴۰۰۲۶۹۹۰۰۰۶۶۵۲۱۳۴ ـ 1400/07/04 تأیید کرده است کـه نامبردگان بالا جزء قسم خورندگان در زمان اجرای قسامه بوده اند (پنجاه نفر قسم خورنده) بنابراین با توجه بـه مواد ۳۴۴ و ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی کـه فقدان شرایط قسامه و یا عدول قسم خورندگان یا بطلان همه یا برخی از سوگندها ثابت شود مورد از موارد و جهات اعاده دادرسی کیفری دانسته است و با تکیه بر مواد ۴۷۴ (بند ج) و ۴۷۶ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ با پذیرش اعاده دادرسی کیفری در دادنامه بدوی شماره ۹۰۰۰۴۳ ـ ۹۸۰ ـ 1398/09/02 و فرجامی آن بـه شماره ۴۰۱۵۶۶ ـ ۹۸۰ ـ 1398/11/20 شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور رسیدگی دوباره را بـه یکی دیگر از دادگاه های کیفری یک استان مرکزی واگذار می نماید.»

ب) بـه حکایت دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۱۷۱۱۵۰۰۱۰۰ ـ 1394/06/11 شعبه اول دادگاه کیفری یک استان گلستان، در خصوص اتهام آقای محمد ... دایر بر قتل عمدی، چنین رأی داده است:

«... لذا پس از تعقیب متهم و درآمدن از جلوی خودروی سمندی کـه مقتول سرنشین آن بوده متهم سنگ بزرگی را برداشته و در رویارویی با خودرو و سرنشینان آن چند حالت متصور است: حالت اول اینکه فرض کنیم متهم قصد تخریب خودرو را داشته بدیهی است با این فرض متهم بـه محض توقف خودرو و یا کاهش سرعت آن می توانسته قصدش را عملی سازد لذا ناگفته پیداست در این حالت با توجه بـه حضور متهم در روبروی خودرو (برابر بازسازی صحنه و تهیه فیلم) شیشه جلو و کاپوت ماشین مورد اصابت قرار می گرفته است کـه چنین نشده.

حالت دوم آنکه فرض بر تنبیه و تأدیب سرنشینان بوده کـه می توانستند سرنشین را از خودرو پیاده کنند و آنگاه نسبت بـه ایراد ضرب ایشان اقدام کنند. حالت سوم، قصد قتل مقتول متصور است در این خصوص با عنایت بـه اینکه متهم کـه از روبروی خودرو بوده بـه سمت درب عقب خودرو دور می زند و بـه جای آنکه راننده را بزند از فاصله حدوداً یک و نیم الی دو متری خودرو با شدت تمام، سنگی بـه وزن یک کیلو را بر شیشه عقب خودرو (شیشه درب خودرو) دقیقاً جایی کـه مقتول نشسته بود می کوبد بـه گونه ای کـه نه تنها شیشه شکسته بلکه بعد از اصابت بـه سر مقتول شیشه آن طرف خودرو را نیز شکسته است بنابراین ملاحظه می شود کـه گاهی موضع اصابت حساس است و گاهی آلت عرفاً قتاله است و در مانحن فیه هم شدت ضربه و هم میزان و وزن سنگ و هم محل اصابت کـه سر مقتول بوده در کنار یکدیگر قتل را عمدی می نماید و قصد قتل نیز کاملاً با این توضیح قابل احراز است از این رو، عمل متهم را با بند ب ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ منطبق دانسته و در عین حال با استناد بـه مواد ۳۱۲ ، ۳۱۳ ، ۳۱۴ ، ۳۳۶ ، ۳۴۰ ، ۳۵۰ ، ۳۵۱، ۳۸۱، ۴۱۷، ۴۱۸، ۴۱۹ و ۴۸۰ قانون مارالذکر حکم بـه قصاص نفس متهم با چوبه دار در محل اداره زندان صادر و اعلام می دارد. بدیهی است اولیای دم در صورت تأیید دادنامه در مرجع محترم دیوان عالی کشور و با اذن ولی امر مسلمین نسبت بـه اجرای حکم اقدام نمایند. رأی صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد.»

با فرجام خواهی از این رأی، شعبه ششم دیوان عالی کشور بـه موجب دادنامه شماره ۸۸۰۰۳۰۷ ـ 1394/12/04 ، دادنامه فرجام خواسته را ابرام نموده است. پس از اعاده دادرسی از این رأی، شعبه سی و ششم دیوان عالی کشور بـه موجب دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۱۰۰۳۶۵ ـ 1395/03/05 ، چنین رأی داده است:

«درخواست اعاده دادرسی وکیل آقای محمد ... نسبت بـه دادنامه فوق الذکر موجه نمی باشد؛ زیرا اولاً، رأی وحدت رویه شماره ۱۰/۱۷/۹۳[ اصراری کیفری ردیف ۹۳/۱۷ ـ رأی شماره۱۰] ـ 1394/05/27 هیأت عمومی دیوان عالی کشور مربوط بـه موضوع متفاوت از مانحن فیه است و مربوط بـه شخصی است کـه سنگی را بـه شیشه اتوبوس پرتاب کرده و اتوبوس در حال حرکت بوده و شخص مقتول مورد نظر او نبوده است در حالی کـه در مانحن فیه پس از توقف خودرو مقتول، سنگ بـه طرف شخص مقتول با شدت پرتاب شده کـه عملی کشنده تشخیص داده شده است.

ثانیاً، با وجود قوانین موضوعه استناد بـه نظرات و پاسخ های آیات عظام و فقهای محترم فاقد وجاهت قانونی است. ثالثاً، عدول برخی از حالفین از سوگند خود در مراسم قسامه یا دروغ بودن سوگند آنها کـه مستلزم مجازات قانونی است باید مطابق ماده ۳۴۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392/12/04 و اصلاحیه آن در دادگاه صادر کننده حکم ثابت شود تا پس از اثبات و ارائه نظر دادگاه از موارد اعاده دادرسی محسوب گردد و چون قبلاً مطابق ماده مذکور در دادگاه صادرکننده حکم ادعای آنان ثابت نشده است لذا مستنداً بـه ماده ۴۷۶ قانون یاد شده قرار رد اعاده دادرسی صادر می گردد.»

چنانکه ملاحظه می شود، شعب بیست و هشتم و سی و ششم (سی و یکم فعلی) دیوان عالی کشور، در خصوص قابلیت پذیرش یا عدم پذیرش اعاده دادرسی پس از بطلان قسامه بـه دلیل عدول حالفین از سوگند، اختلاف نظر دارند بـه طوری کـه شعبه بیست و هشتم موضوع را با بند ج ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری تطبیق داده و اعاده دادرسی را تجویز کرده است، اما شعبه سی و ششم پذیرش اعاده دادرسی را منوط بـه اثبات عدول حالفین از سوگند در دادگاه دانسته و اعاده دادرسی را رد کرده است.

بنا بـه مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری بـه منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می گردد.

غلامرضا انصاری ـ معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی

ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور

احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویه قضایی شماره ۱۴۰۲/۱۱ هیأت عمومی دیوان عالی کشور، راجع بـه صدور آراء متعارض از شعب بیست و هشتم و سی و یکم دیوان عالی کشور، در خصوص پذیرش و یا عدم پذیرش اعاده دادرسی بـه جهت عدول اداکنندگان سوگند از سوگندشان» بـه نمایندگی از دادستان محترم کل کشور بـه شرح ذیل اظهار عقیده می نمایم:

با بررسی گزارش ارسالی و با عنایت بـه اینکه هدف غایی دادرسی کیفری، اجرای عدالت است و عدالت این است کـه بی گناهی مجازات نشود و اگر تردیدی در صدور حکم وجود دارد و ظنّ آن می رود کـه شخص بی گناهی محکوم شده است، راهی برای جبران آن وجود داشته باشد؛ اعاده دادرسی همان راهی است کـه قانونگذار در قانون آیین دادرسی کیفری برای جبران خطای احتمالی در فرآیند دادرسی و بازبینی حکم صادر شده پیش بینی کرده است. نکته حائز اهمیت این است کـه جهات اعاده دادرسی در امور کیفری فقط جهات ذکر شده در ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲ نیست بلکه موارد دیگری نیز در قوانین بـه صورت پراکنده وجود دارد کـه قانونگذار بـه اقتضای موضوع بـه عنوان جهت اعاده دادرسی بـه آن تصریح کرده است، یکی از این موارد مواد ۳۴۴ و ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ است کـه بـه دلیل اهمیّت و ضرروت امر، عین مفاد آنها را خدمت استادان محترم قرائت می نمایم.

ماده ۳۴۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲:«اگر پس از اقامه قسامه و پیش از صدور حکم، دلیل معتبری بر خلاف قسامه یافت شود و یا فقدان شرایط قسامه اثبات گردد، قسامه باطل می شود و چنانچه بعد از صدور حکم باشد موضوع از موارد اعاده دادرسی است.»

ماده ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ نیز بیان می دارد: « اگر پس از صدور حکم، بطلان همه یا برخی از سوگندها ثابت شود مانند آنکه برخی از ادا کنندگان سوگند، از سوگندشان عدول کنند یا دروغ بودن سوگند یا از روی علم نبودن سوگند، برای دادگاه صادر کننده حکم ثابت شود، مورد از جهات اعاده دادرسی است.» لذا با وجود صراحت این مواد قانونی دیگر جایی برای عدم پذیرش اعاده دادرسی وجود نداشته و استدلال در عدم پذیرش اعاده دادرسی با وجود عدول ادا کنندگان سوگند از سوگند خود، مطابق مواد ۳۴۴ و ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی، اجتهاد مقابل نص خواهد بود و اساساً با عنایت بـه نص صریح قانون، دیگر نیازی بـه رأی وحدت رویه نیست و باید حکم قانون اجرا شود. با این اوصاف، در هر حال، نظر شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور را مطابق با قانون و قابل تأیید می دانم.

ج) رای وحدت رویه ۸۴۰ مورخ 1402/09/21 دیوانعالی کشور

بیشتر بخوانید:

با توجه بـه اطلاق صدر ماده ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در صورتی کـه پس از صدور حکم قطعی بـه استناد قسامه، برخی از اداکنندگان سوگند، در دادگاه صادر کننده حکم یا خارج از دادگاه از سوگند خود عدول نمایند بـه نحوی کـه تعداد ادا کنندگان سوگند کمتر از حد نصاب مقرر برای اثبات جنایت شود، محکوم علیه بـه استناد عدول آنان می تواند نسبت بـه حکم صادره در دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی نماید. پذیرش این درخواست منوط بـه اثبات عدول ادا کنندگان سوگند در دادگاه صادرکننده حکم نیست، اما در مواردی کـه بطلان قسامه بـه دلیل دروغ بودن یا از روی علم نبودن سوگند باشد، برابر قسمت اخیر ماده ۳۴۶ قانون یاد شده پذیرش اعاده دادرسی مستلزم اثبات این ادعا در دادگاه صادرکننده حکم است. بنا بـه مراتب، رأی شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور کـه با این نظر انطباق دارد، بـه نظر اکثرّیت اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می شود.

این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان عالی کشور

دوست خوب من این مقاله رایگان نیست و نیازمند این است که شما در سایت ثبت نام کرده و اشتراک تهیه کنید .

قابل توجه دوستانی که حساب کاربری ندارد می رسانیم که با ثبت نام در سایت 48 ساعت اشتراک رایگان دریافت خواهید کرد.

ورود به سایت

قابل توجه کاربران محترم

01

خدمت ویژه سایت: کاربران و بازدید کنندگان می توانند جهت دسترسی سریع به مستندات موضوعات حقوقی، در پیام رسان واتساپ با ادمین ارتباط برقرار نمایند.

02

در سایت ایرانکدیفای بخش های مختلف منابع حقوقی که وحدت موضوع دارند به یکدیگر مرتبط شده اند

03

بخش قوانین و مقررات رایگان و بابت سایر بخش ها به دلیل تامین هزینه های نگهداری سایت مبلغی اندک دریافت می شود