لینک کوتاه :

رای وحدت‌ رویه 828 مورخ 1401/11/11 دیوانعالی کشور

رای وحدت رویه 828 مورخ 1401/11/11 دیوانعالی کشور: صرف شکایت کیفری از قاضی رسیدگی کننده به معنای «مطرح بودن دعوای کیفری» بین او و شاکی نیست تا موجب رد دادرس شود.

بیشتر بخوانید:

رد دادرس در آراء وحدت رویه قضایی

رد دادرس در نظریات مشورتی

مقدمه رای وحدت‌ رویه 828 مورخ 1401/11/11 دیوانعالی کشور

جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۱/۱۲ ساعت ۸:۳۰ روز سه شنبه، مورخ 1401/11/11 به ریاست حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید احمد مرتضوی مقدم، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید محسن موسوی، نماینده محترم دادستان کل کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیات عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور کـه به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رای وحدت رویه قضایی شماره ۸۲۸ ـ 1401/11/11 منتهی گردید.

الف) گزارش پرونده رای وحدت‌ رویه 828 مورخ 1401/11/11 دیوانعالی کشور

با سلام و احترام

به استحضار می رساند، آقای مجتبی قدیمی کوهنجانی معاون قضایی محترم دادگستری شهرستان سیرجان، با اعلام اینکه از سوی شعب پانزدهم و نوزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان در خصوص مردود بودن یا نبودن قاضی با صرف شکایت کیفری یکی از طرفین پرونده از وی، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور نموده ا ست کـه گزارش امر به شرح آتی تقدیم می شود:

الف) به حکایت قرار شماره ۱۴۰۱۲۱۴۴۰۰۰۰۳۳۵۰۶۴ ـ 1401/04/28 شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان سیرجان، در خصوص ایراد رد دادرس از سوی متهم آقای محمدرضا...، دادگاه چنین اتخاذ تصمیم کرده است:

« در خصوص ایراد رد دادرس مطرح شده از سوی آقای محمدرضا... با توجه به طرح شکایت کیفری علیه اینجانب به عنوان قاضی رسیدگی کننده پرونده، نظر به اینکه تاریخ طرح شکایت نامبرده پس از طرح پرونده در این شعبه و اتخاذ تصمیم اولیه می باشد و از طرفی نیز مستفاد از نظریات مشورتی شماره های 7/94/2551 ـ 1394/09/26 و 7/96/3065 ـ 1396/12/13 صرف شکایت از جهات رد محسوب نمی گردد، مگر آنکه تعقیب کیفری آغاز شود کـه در خصوص شکایت از قضات، تعقیب پس از تعلیق آغاز می گردد کـه تاکنون در این پرونده دلیلی مبنی بر تعلیق قاضی (اینجانب) و شروع تعقیب کیفری به دست نیامده، لذا نظر به مراتب فوق مستنداً به مواد ۴۲۱ و ۴۲۳ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۴، قرار رد ایراد رد دادرس صادر می نماید.»

با اعتراض به این قرار، شعبه پانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۱۲۱۳۹۰۰۰۳۰۹۷۷۸۵ ـ ۶/۶/۱۴۰۱، چنین رای داده است:

«اعتراض آقای محمدرضا... نسبت به دادنامه شماره ۳۳۵۰۶۴/۱۴۰۱ صادره از شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو سیرجان کـه به موجب آن در مورد ایراد رد دادرس...، قرار رد ایراد صادر گردیده است، وارد به نظر نمی رسد؛ زیرا معترض در این مرحله از دادرسی دفاع مؤثر و دلیل موجهی کـه نقض دادنامه معترض عنه را ایجاب نماید، ابراز نداشته و رای صادره با توجه به محتویات پرونده و دلائل منعکس در آن مبنی بر این کـه صرف شکایت قبل از تعقیب از موارد رد دادرس نمی باشد، صحیح و مطابق با موازین قانونی اصدار یافته و مغایرتی با شرع ندارد و در نحوه رسیدگی و رعایت اصول دادرسی نیز ایرادی مشاهده نگردید. لهذا دادگاه با استناد به بند «ب» ماده ۴۵۰ قانون آئین دادرسی کیفری ضمن رد اعتراض معترض، دادنامه معترض عنه را تایید می نماید.»

ب) به حکایت قرار شماره ۱۴۰۰۲۱۴۴۰۰۰۱۰۲۷۵۵۶ ـ 1400/12/05 شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری دو شهرستان سیرجان، در خصوص ایراد رد دادرس از سوی متهم آقای محمدرضا...، چ نین رای داده شده است:

«... شکایت علیه اینجانب در اثنای رسیدگی به پرونده مطرح گردیده است و... تاریخ ارجاع پرونده به این شعبه ۲۲/۱۰/۱۴۰۰ می باشد با توجه به صراحت بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری کـه بیان می دارد بین دادرس و یکی از طرفین دعوا دعوای کیفری مطرح و یا در سابق مطرح بوده باشد... وقتی طرفین پرونده در اثنای رسیدگی از قاضی شکایت می کنند هدفی جز خروج پرونده از روند رسیدگی عادی ندارند کـه بخشنامه ریاست محترم وقت قوه قضاییه به شماره ۸۳/۱۰/۲۲۱/۸۳/۱۴۰۴۱ و نظریه مشورتی اداره حقوقی به شماره ۷/۹۹۴/۲۵۵۱ مورخ 1394/09/26 مؤید همین معنا و در همین راستا به درستی صادر گردیده است؛ زیرا طرح یک دعوای کیفری به معنای واقعی علیه قاضی مستلزم این است کـه قاضی ابتدا توسط دادگاه انتظامی قضات معلق و نسبت به ایشان تحقیقات تعقیبی شروع ... گردد و اگر قاضی مجدداً برگشت به کار داشت،... تا دو سال به پرونده ای کـه طرف مقابل از ایشان شکایت نموده است، نمی تواند رسیدگی کند اما در موضوع این پرونده کـه متهم بعد از ارجاع پرونده به اینجانب در دادسرای کارکنان دولت، اقدام به طرح شکایت نموده است، برداشتی جز اینکه هدف وی خارج نمودن پرونده از این شعبه است، نمی توان داشت و مضاف بر آن، این شکایت شکات حرفه ای تا جایی اهمیت داشته است کـه رئیس محترم قوه قضاییه در دستور العمل حفظ شان و منزلت کارکنان قوه قضاییه مصوب 1400/01/25 در ماده ۶ به این موضوع صراحتاً اشاره داشته و مورد تاکید قرار داده است کـه دادسرای انتظامی قضات با اتخاذ تدابیر لازم افرادی را کـه از روش های مختلف مانند شکایت علیه قضات جهت خروج پرونده از مسیر عادی اقدام می کنند، شناسایی و برخورد مناسب با آنها داشته باشد... لذا با توجه به مراتب فوق الذکر از آنجایی کـه در وضعیت فعلی این پرونده، این مورد از موجبات رد دادرس نمی باشد، فلذا مستنداً به ماده ۴۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری قرار رد ایراد مذکور را صادر و اعلام می نماید.»

با اعتراض به این قرار، شعبه نوزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۱۲۱۳۹۰۰۰۱۲۳۹۸۰۴ ـ 1401/03/09، چنین رای داده است:

«در خصوص اعتراض وکیل آقای مجتبی... به وکالت از آقای محمدرضا... نسبت به دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۱۳۹۰۰۰۱۰۳۷۵۵۶ دادگاه کیفری دو شهرستان سیرجان شعبه ۱۰۳ کـه طی آن ایراد رد دادرس... مردود اعلام شده است، با عنایت به اوراق و محتویات پرونده... نظر به اینکه آقای محمدرضا... طی شکایتی به تاریخ 1400/11/19 طرح دعوی علیه قاضی صادر کننده رای در دادسرای کارکنان دولت نموده کـه طی آن عناوین مجرمانه ای به ایشان نسبت داده است و فی الواقع قبل از صدور رای مورخ 1400/12/05 توسط قاضی محترم پرونده، دعوای کیفری مطرح شده بوده است و فی الواقع وفق بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری می بایست قرار امتناع از رسیدگی صادر شود و دعوای کیفری بین متهم پرونده و قاضی دادگاه مطرح بوده است، فلذا اعتراض معترض را وارد تشخیص و به استناد ماده ۴۲۳ قانون آیین دادرسی کیفری رای بر قبولی اعتراض صادر می شود..»

چنانکه ملاحظه می شود، شعب پانزدهم و نوزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان، در خصوص مردود بودن یا نبودن قاضی با صرف شکایت کیفری یکی از طرفین پرونده از وی، با استنباط متفاوت از اصطلاح «مطرح بودن دعوا» مذکور در بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲با اصلاحات بعدی، اختلاف نظر دارند؛ به طوری کـه شعبه پانزدهم استدلال قاضی دادگاه بدوی را مبنی بر اینکه صرف شکایت از قاضی موجب رد نیست، بلکه باید تعقیب وی آغاز شود و تعقیب قاضی پس از تعلیق آغاز می شود، پذیرفته و قرار رد ایراد را تایید کرده است، اما شعبه نوزدهم با استدلال به اینکه با شکایت علیه قاضی و نسبت دادن عناوین مجرمانه به او، بین قاضی و متهم پرونده دعوای کیفری «مطرح» بوده، ایراد رد دادرس را وارد دانسته است.

بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور درخواست می گردد.

معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیات عمومی

غلامرضا انصاری

ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور

احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویه ردیف 1401/12 هیات عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح زیر اظهار عقیده می نمایم.

بر اساس گزارش ارسالی ملاحظه می گردد، اختلاف رویه حادث شده بین شعب پانزدهم و نوزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش ایراد رد دادرس به صرف شکایت از قاضی رسیدگی کننده حسب بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی¬ کیفری مصوب ۱۳۹۲ می باشد.

با عنایت به گزارش ارسالی و با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی و ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و ماده ۳۹۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ و با لحاظ ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات های بازدارنده) مصوب ۱۳۷۵ و بند ۵ ماده ۱۶ قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰، بیانگر این است کـه پس از ارجاع پرونده، اصل بر تکلیف قاضی دادگاه برای رسیدگی به دعوی با رعایت اصول و تشریفات دادرسی به ویژه اصل بی طرفی است و امتناع از رسیدگی خلاف اصل و منحصر به موارد منصوص در قانون می باشد. بنابراین در صورت تردید در رسیدگی و یا امتناع از رسیدگی، باید به اصلی کـه تکلیف به رسیدگی دارد، رجوع شود.

از طرفی مقررات راجع به «رد دادرس» به عنوان استثنائی بر اصلِ «تکلیف به رسیدگی دادرس» به منظور حفظ بی طرفی قاضی در دادرسی وضع شده است و تا زمانی کـه واقعیات و شرایط خارجی به نحوی نیست کـه فی نفسه در مورد بی طرفی قاضی شک و تردیدی به وجود آورد و یا رفتار قاضی طی دادرسی یا در محتوای رای با توجه به دلایل و مستندات و نوع استدلال تاثیرگذار نباشد، نباید راه سوء استفاده افراد برای تحت تاثیر قرار دادن قضاوت را باز نمود تا با طرح دعاوی واهی علیه قاضی رسیدگی کننده موجبات خروج پرونده از روند دادرسی عادی را فراهم نمود.

از طرفی مقتضای تفسیر منطقی، تلاش برای کشف اراده مقنن است و هدف قانونگذار آن بوده کـه ضمن حفظ بی طرفی و جلوگیری از هر گونه اعمال غرض، از طرف دیگر مانع سوء استفاده های محتمل شاکیان حرفه ای از مستند مذکور برای خارج کردن پرونده از مسیر عادی رسیدگی شود تا کسی نتواند آنگاه کـه احتمال دهد نتیجه رسیدگی به نفعش نمی باشد به راحتی در فرآیند دادرسی خلل ایجاد کند.

همچنین مستنبط از مقررات مواد ۳۹ به بعد قانون نظارت بر رفتار قضات و دستورالعمل حفظ شان و منزلت کارکنان قوه قضائیه، به جریان افتادن شکایت کیفری علیه دارندگان پایه قضایی مستلزم بررسی دلایل و قرائن توسط دادستان، احراز توجه اتهام به قاضی، درخواست تعلیق قاضی و سپس اتخاذ تصمیم دادگاه عالی انتظامی قضات در این خصوص و سپس تجویز تعلیق است، و الا شکایت به جریان نخواهد افتاد تا بتوان طرح دعوی را به آن اطلاق نمود و مشمول بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ دانست. و از آنجا کـه عبارت «... دعوای حقوقی یا کیفری مطرح باشد یا در سابق مطرح بوده...» در متن بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، کـه در واقع همان عبارات مندرج در بند هـ ماده ۹۱ قانون آیین دادرسی مدنی با تغییراتی جزئی است، ظهور در این دارد کـه دعوی علیه قاضی یا اقربای وی باید مطرح شده باشد تا از موجبات رد دادرس محسوب گردد و صرف اعلام شکایت کیفری و در مظان اتهام قرار گرفتن قاضی تا زمانی کـه منجر به تعلیق قاضی با رعایت ترتیبات قانونی مذکور نشده باشد، مصداق بند ث ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری نبوده و از جهات رد دادرس نمی باشد. بنابراین رای شعبه پانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان کـه با تایید رای بدوی بر اساس مبانی فوق صادر شده، منطبق با مقررات قانونی بوده و مورد تایید می باشد.

ج) رای وحدت رویه قضایی ۸۲۸ مورخ 1401/11/11 هیات عمومی دیوانعالی کشور

بیشتر بخوانید:

رد دادرس در آراء وحدت رویه قضایی

رد دادرس در نظریات مشورتی

نظر به اینکه:

اولاً، طبق ماده ۱۶۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، بدون دلیل کافی برای توجه اتهام نمی توان کسی را به عنوان متهم احضار کرد.

ثانیاً، وفق مواد ۳۹ و ۴۰ قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰، تعقیب قاضی، در جرایم عمدی منوط به تعلیق وی از سمت قضایی به وسیله دادگاه عالی انتظامی قضات و در جرایم غیر عمدی منوط به تجویز دادستان انتظامی قضات است.

ثالثاً، جهات رد جنبه استثنایی دارد و در موارد تردید، مطابق اصل، دادرس مکلف به رسیدگی است.

بنابراین، صرف شکایت کیفری از قاضی رسیدگی کننده به معنای «مطرح بودن دعوای کیفری» بین او و شاکی نیست تا به استناد بند «ث» ماده ۴۲۱ قانون صدر الذکر، موجب رد دادرس شود. بنا به مراتب، رای شعبه پانزدهم دادگاه تجدید نظر استان کرمان تا حدی کـه با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می شود.

این رای طبق ماده ۴۷۱ همان قانون، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

هیات عمومی دیوان عالی کشور

دوست خوب من این مقاله رایگان نیست و نیازمند این است که شما در سایت ثبت نام کرده و اشتراک تهیه کنید .

قابل توجه دوستانی که حساب کاربری ندارد می رسانیم که با ثبت نام در سایت 48 ساعت اشتراک رایگان دریافت خواهید کرد.

ورود به سایت

قابل توجه کاربران محترم

01

خدمت ویژه سایت: کاربران و بازدید کنندگان می توانند جهت دسترسی سریع به مستندات موضوعات حقوقی، در پیام رسان واتساپ با ادمین ارتباط برقرار نمایند.

02

در سایت ایرانکدیفای بخش های مختلف منابع حقوقی که وحدت موضوع دارند به یکدیگر مرتبط شده اند

03

بخش قوانین و مقررات رایگان و بابت سایر بخش ها به دلیل تامین هزینه های نگهداری سایت مبلغی اندک دریافت می شود